اولین بازی
امروز جمعه ٢١مهر 1391 دیروز در وبلاگ خاله آسمونی خواندیم که با نی نی شیرخواره بازی کنین. امروز صبح خیلی خوردنی شده بودی. بابایی می رود و یکی از اسباب بازی های پلاستیکی را میاورد. می دهد دست. اصلا بهش توجه نداری! مدام دست و پا میزنی. بی خود نیست زود گشنه می شی. این عروسکت بوق دارد. بوقش را که میزنیم تو بی حرکت گوش می دهی. بعضی وقتها ابرو بالا می اندازی و پیشانیت خط میفتد. بعد خرس تخت پارکت را آوردیم. نور بامزه ای میدهد. موزیک هم میزند. نگاهت گاهی بهش گره می خورد.چندین بار در این دو سه روز از یه پهلو به پهلوی دیگر شدی!خودت تنهایی! گردنت را هم دیگر از یک طرف به طرف دیگر می بری. خنده هایت زیاد تر می شود. بعضی وقتها در خواب قهقه می زنی! ...